در اینباره بسیار گفتهاند و نوشتهاند، اما شاید تجلی عزت و کرامت نفس انسانها از مهمترین یافتههای آن باشد که اتفاقا کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
از مجموعه گفتارها و آموزههای عملی حضرت سیدالشهدا چنین درمییابیم که او اساسا انسان را از چنان شرافت و کرامت ذاتی برخوردار میداند که سر خمکردن در پیشگاه غیر خدا را منتهای ذلت و خواری و دوری از شأن آدمی میداند.
حضرت سیدالشهدا(ع) اصولا فلسفه عبادت را نیز یادآور شدن همین نکته و توجه به عزت و کرامتی میداند که خداوند به انسان عطا فرموده و نباید قربانی نادانی و آزمندی او گردد. امام میخواست عملا به آدمی بیاموزاند که باید به این عزت خداداد وفادار بماند، همه زرق و برق دنیا را در برابر آن ناچیز شمارد و به مقابله با هر کس و هر چیزی بپردازد که بهدنبال عبودیت طاغوت و خواری انسان است.
وارستگی و آزادگی حسین ابن علی علیه السلام ناشی از عمق چنین دیدگاهی است. آن حضرت حتی فلسفه خلقت و ارزش انسان را نیز در همین میداند که در سایه بندگی خدا «ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است.» شیخ صدوق از آن بزرگوار نقل میکند که فرمود: «ای مردم! پروردگار بزرگ بندگان را نیافرید مگر برای اینکه او را بشناسند و آنگاه که او را بشناسند، پرستش کنند و با پرستش خدا از بندگی غیر او بینیاز شوند.»
آن حضرت در یک کلام، زندگی و مرگ را نیز به عزت و ذلت تفسیر کرده و ارزشگذاری میکند و به همین دلیل معتقد است: «مرگ با عزت برتر از زندگی ذلیلانه است» و در اوج حماسه عاشورا چنین میسراید: «مرگ مردانه بهتر از زندگی با خواری است و این بهتر از ورود در آتش خشم خدا.»
او عزت را در اقامه حق و اجتناب از باطل میدید و براساس همین دیدگاه مرگ در این راه را سعادت جاودانه میدانست. حضرت در پاسخ آنان که از علت قیام خونبار او میپرسیدند، با شگفتی میپرسید: «مگر نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل دست برنمیدارند؟ در چنین وضعیتی آرزوی مرگ برای مؤمن سزاوار است و ازاینرو من شهادت را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز بدبختی نمیدانم.»
نتیجه عملی نگرش حسینی به انسان و جهان هستی آن است که آدمی به هیچ بهایی حاضر به خواری نیست و سر در برابر ذلت فرود نمیآورد؛ چه ذلت ناشی از بندگی شیطان درونی و چه ذلت ناشی از بردگی طاغوت بیرونی.
راز عزاداری عاشورا بازخوانی و بازآموزی همین درسهاست و اگر چنین شد عزاداری واقعا «احیای امر» است؛ امر خدا، پیامبران و امامان.افسوس که جهان اسلام، چنانکه باید، از مولای خود درس عزت و کرامت نیاموخته است.
به تعبیر زیبای استاد محمدرضا حکیمی: «در عاشورا 2 ظلم واقع شده است؛یکی بر حضرت امام حسین(ع) و خاندان پیامبر اکرم(ص) و دیگری بر خود عاشورا» و بنابراین «باز باید عاشورایی برای عاشورا گرفت و اکنون ما مسلمانانیم و 2 تجدیدنظر ضروری:
الف) تجدیدنظر در شناخت عاشورا
ب) تجدید نظر در چگونگی بهرهوری از عاشورا...»